آپلود عکس

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

از تمامیت درد که بگذری، ترس را فراموش کرده ای و تنها به این فکر می کنی:" این زندگی ارزش زیستن را داشت؟ "
#و_انار_نام_دیگر_من_است
همان آخرین انارِ تک درختِ شته زده ی حیاط پشتی





356: بی پروا

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۱۲ ب.ظ

دست پاچه بود، این پا و آن پا می کرد.  با تحکم از مرد پرسید:" واقعا رفت؟ اتوبوس رفت؟ با خط ۱۶ هم می تونم برم؟" هر سوال را چند بار تکرار می کرد. مرد کلافه شد و گفت: حالا صبر کن دوباره می یاد.و رو به من گفت: رمز؟
اتوبوس آمد به او گفتم: "همین اتوبوس را با من سوار شو. من هم همان جا می روم."پرسید: "مطمئنی؟"جواب نداده بودم که پشت سرم داخل اتوبوس شد. گفت: من کارت ندارم به جای من کارت می زنی؟ به جایش کارت زدم و به محض اینکه نشستیم، گفت من معذبم و اسکناسی را از ته کیفش بیرون کشید و پول کارت زدن را حساب کرد، دستش آشکارا می لرزید و هیچ اصراری کارسازش نبود. تلفنش را برداشت و به کسی خبری خوش داد:" دکتر گفته چیز جدی نیس، عصبیه" کوتاه حرف زد و بعد از قطع کردن  پرسید:" کدوم ایستگاه پیاده شم؟" گفتم:" با من پیاده شید، من هم همون جا میرم. هر روز" برای اطمینانش اضافه کردم:"نزدیک پله برقی ها نگه می داره." یکباره گفت:" من از پله برقی می ترسم دستم رو می گیری؟" گفتم:" اره." گفت:" واقعا می گیری؟" گفتم:" حتما می گیرم." تا انتهای مسیر چند بار معذرت خواهی کرد و گفت اگر معذبی بگو من خیابان رو دور می زنم و من مطمئن اش کردم معذب نیستم. از اتوبوس پیاده شدیم و نزدیک نانوایی بودیم که گفت:"اشکال نداره من یک نان بخرم؟" گفتم:" خودم هم لازم دارم." داخل نانوایی شدیم به جای یک نان دو نان گرفت و رفتیم  گفت:" من پروا هستم و شما" اسمم را گفتم و به پله برقی رسیدیم. سمت مخالف خراب بود، از آنجا بالا رفت.

 

  • خانم انار