آپلود عکس

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

از تمامیت درد که بگذری، ترس را فراموش کرده ای و تنها به این فکر می کنی:" این زندگی ارزش زیستن را داشت؟ "
#و_انار_نام_دیگر_من_است
همان آخرین انارِ تک درختِ شته زده ی حیاط پشتی





354: گاوخونی

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۶ ق.ظ

دستم دور لیوان ته مانده ی قهوه ی سه در یک پر شکر کم کیفیت وا مانده است و چشمم روی هزینه شهریه یک دانشگاه در میلان. صداهای بیرون، صداهای توی هندزفری قطع و وصل میشوند. هر دقیقه یک بار انگار بچه ی بازیگوشی یک شوکر وامانده ی ضعیف را به جایی توی سری که حسش نمی کنم میزند، مثل پزشکی که بخواهد با کف دست های خسته و بی جانش یک مرده را به زندگی برگرداند، مثل مادری که سیلی بزند. عرق کرده ام زیر دریچه ی کولر و باد مستقیم و دمایی که روی ۱۸ تنظیم شده است. طعم شکلات و قهوه هنوز توی دهانم می چرخد ولی تمام نمی شود و سرگیجه حتی یک ثانیه رهایم نمی کند، هنوز هم مثل خواب های درهم دیشب در حال پروازم ولی پاهایم را روی زمین توی کفش سنگینم حس می کنم. فکر می کنم چقدر از این شهر متنفرم و مردم توی ذهنم هجوم می برند به آبی که دارد خودش را به زور به پایه های پل می رساند، خواب نیستم کسی کنار گوشم با تلفن حرف می زند:" بله زنده باشید..." آبی پوشیده پس بیدارم. یادم می آید دیروز سه واحد و نیم را بی خیال شده بودم و از همان بی خیالی سرگیجه امانم نمی دهد، دیروز داشتم گاو خونی* را می خواندم نمی دانست خواب است یا بیدار، می دانم بیدارم، بیدار بیدارم... توی هندزفری ام یکی جیغ می کشد Im a creep 

 ته مانده ی قهوه را سر می کشم. من یک کارمندم.

* جعفر مدرس

پ.ن: مطمئنم گذر می کنم

  • خانم انار