یک جایی بین عکس های سه در چهار توی کیف پولم دارم جون میدم
همین! وسلام
- ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۷
یک جایی بین عکس های سه در چهار توی کیف پولم دارم جون میدم
همین! وسلام
مامان بزرگم وسط سختی ها و نامهربونی های روزگار که شده بود یک بار با همون زبون و لهجه ی دوست داشتنیش گفت: خدایا کو راستی؟؟؟( کجایی)
نمی دونم چرا مامان بزرگ وسط این همه غلط خدا رو تو راستی میبینه!!
ضعف کرده از قهوه ی سر شبی چپیده ام لای پتو، فشار پایین، ضربان قلب درست توی دهن.
سرخوش از مرگی که زیر جیغ جیغ کردن دخترهای حیاط اتفاق می افته!
بدون اینکه واقعا بمیرم!
سرمو می کشم زیر پتو... دم... باز دم...قلبی که تودهنمه....
پ.ن:
یک لحظه خواستم .
چون کودکى که ناشیانه دست در آتش فرو بَرَد
خواستم تو را ...
گروس عبدالملکیان