آپلود عکس

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

و انار نام دیگر من است

یادداشت های خانم انار

از تمامیت درد که بگذری، ترس را فراموش کرده ای و تنها به این فکر می کنی:" این زندگی ارزش زیستن را داشت؟ "
#و_انار_نام_دیگر_من_است
همان آخرین انارِ تک درختِ شته زده ی حیاط پشتی





344: ماهی ها فکر می کنند که زنده اند

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ق.ظ

اولین بار ماه های اول سال 80 بود، یک توده ی حجیم سیاهِ سیاه از آب کشیدن بیرون، بیشتر ندیدم بابا دست گذاشته بود روی چشم هام. می گفتن سرباز بوده، می گفتن تو پادگان افسردگی گرفته. صدای جیغ های خواهرش با دیدن دست های پر غواص آتش نشانی هنوز لا به لای آسفالت کوچه باید ریخته باشه. از اون سال به بعد، ماه های اول سال، فصل ماهیگیری بود. هیچ وقت نرفتم تماشا، نخواستم صدای جیغ های بیشتری رو بسپرم به آسفالت ها.

آخرین بار همین سه شنبه ی پیش بود، جیغ و داد عابرها با جیغ های ممتد آتش نشانی قاطی شد و دوباره یک ماهی درشت تر، انگار پنجاه و چند ساله. تنها تفاوتش اینه که الان دیگه کسی دنبال دلیلش نمی گرده. همه می دونن چرا! همه حالا مثل من احتمالا دیگه تماشا هم نمی کنن.

مگر زنده ایم که زندگی بخوایم؟

 

پ.ن: همه می دونیم چرا و منتظر صبح نیستیم.

  • خانم انار